ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
✗آهای فلانیــ ....
میخواهی درباره امــ قضاوت کنیــ ...
اینکه چه بودمــ...؟
اینکه چه شدمــ ...؟
اول کفشهایم را بپوشــ ...
راهم را قدم بزنــ...
دردهایم را بکش...
بعد قضاوت کنــ...✗
دنیا را در هشتاد روز دور زده اند...
ما که جای خود را داریم
بی انصاف با کدام لالایی وجدانت را خوابانده ای
که اینچنین بیخیال ما شدی . . .
مهربانیت را به دستی ببخش که میدانی با او خواهی ماند،
وگرنه حسرتی میگذاری بر دلی که دوستت دارد...
دوست بدار انهایی که در زندگیت نقشی داشته اند، نه! انهایی که برایت نقش بازی کرده اند...
بعضی آدمها ناخواسته همیشه متهماند ...! به خاطر ِ √سکوتشان ، کاری به کار کسی نداشتنشان ، √خلوتشان ، √اتاقشان ، √استراحتشان ، √روی پای خود ایستادنشان ، √دوست داشتنشان ! گویی جان میدهند برای اتهام بستن و از همه بدتر این که : √زود فراموش می شود خوبی هایشان ...√××××
دیـشـب خـدا آهـسـتـه درِ گـوشـم گـفـت:
دیــــــگـــــه بـــَـســــــه...
بـاران از اشــک هــایــت خــجــالــت مـی کــشــد
مــیخـــواهـــى بــــروى؟نـــــرو…
بـــمـــان…
مـــیشـــکــنم…
خـــــرد میــشـــوم…
کــــم مـــــی آورم…
پــــس بگــــذار بـــــند کفشــــهایــــت را هــــم مـــن ببــــندم…
تـــــو هــمیــــشه ســربــلنـــدبــــاش
آسمـآכּ فرصت پروآز بلندیست ،
قصه اینست چه اندآزـه کبوتر بآشی
زندگـﮯ همهمه مبهمـﮯ از خآطرـه ـهآست
هرکجآ خندیدیم ، زندگآنـﮯ آنجاست
سلام وب قشنگی داری به منم سری بزن خوشحال میشم[لبخند]
معنـایِ حسرت رو ،
تــویِ هیـــچ کـاغـذی نمـیشه نـوشت..
رویِ هیـــچ صفحـۀ سفیـدی نمیـشه تــایـپ کــرد
و بــا هیـــچ زبــونـی نمـیشه تــوضیـــح داد !
حسرت ؛ خلاصـه میـشه
تــوُ همین فــاصلــۀ مـن و تــو ...!
♥پیش روی من تا چشم یاری میکند دریاست
چراغ ساحل آسودگی ها در افق پیداست
در این ساحل که من افتاده ام خاموش
غمم دریا ، دلم تنهاست
♥خسته ام
تکیه زده ام بر دیوار سکوت
کسی سکوتم و تنهایی ام را میخراشد و نقشی از یادگاری میزند
یادگاری هایی که هیچ کس سواد خواندنش را ندارد
هیچ کس جز خدا.....
سلام عزیزم...خوبی؟
لینک شدی....تو هم منو لینک کن.................
به به نوه جونم آپت عالی بود
سلام عزیزم بوسسسسسس مطلبت عالییییی بود مرسی که سر زدی
ما چون دو دریچه روبروی هم
آگاه ز هر بگو مگوی هم
هر روز سلام و پرسش و خنده
هر روز قراره روز آینده
اکنون دل من شکسته و خسته ست
زیرا یکی از دریچه ها بسته ست
عالی بود